چشم انداز کسب و کار شما چیست؟

چشم انداز کسب و کار شما چیست؟

به عنوان صاحب کسب و کار، شما مدیریت و رهبری امور را بر عهده دارید. شما هستید که باید تصمیم بگیرید خط مشی کسب و کارتان چه باشد، چطور در این خط مشی حرکت کنید، و به چه اهداف و موقعیتی خواهید رسید. اما چه اتفاقی می افتد اگر شما دیدگاه یا هدفتان را از دست بدهید؟ پاسخ تمام این سوالات بیانگر چشم انداز کسب و کار شما است.

در نظر داشتن چشم اندازی برای کسب و کار به شما یادآوری میکند که چه هدفی دارید. وقتی تلاش می کنید بدون داشتن چشم انداز امور را انجام دهید ، فقط در حال انجام امور بصورت کورکورانه هستید و در رابطه با اینکه باید بر چه مواردی تمرکز کنید و یا کسب و کارتان به سمت چه هدفی در حال حرکت است، ناآگاه و نامطمئن خواهید بود. در نظر گرفتن چشم انداز کار سختی است و باید برای اینکار موارد بسیاری را در نظر بگیرید. ممکن است شما هدفی در ذهن داشته باشید اما ندانید چطور آن را سندسازی کنید یا ممکن است اصلا هدفی نداشته باشید. اما نگران نباشید شما می توانید در دوره جامع بیزینس کوچینگ برای رسیدن به چشم انداز بیزینس خودتان از ما یاری بگیرید.

بر اساس تجربیاتی که طی سالهای بسیار از طریق کار با صاحبان کسب و کار داشتیم، ما چهار بخش اصلی که نیاز به تمرکز دارد را به شما معرفی کرده ایم که می تواند باعث ایجاد چشم انداز شما بشود. این چهار بخش می تواند هدف شما را عملی کند و سندی در اختیارتان می گذارد که می توانید با استفاده از آن کارهای روزانه را انجام دهید و نسبت به اهداف خود آگاه باشید و همزمان با انجام امور در تصمیم گیری نیز به شما کمک خواهد کرد. اگر شما در کشمکش ایجاد یک چشم انداز عالی هستید، با پرسیدن سوالات زیر از خودتان شروع کنید:

کسب و کار شما چه موقعیتی در آینده خواهد داشت؟

آیا می توانید تصور کنید کسب و کارتان در آینده چه موقعیتی خواهد داشت؟ تمام امکانات و فضای موجود شرکت تان را در نظر بگیرید. آنها چه شکلی هستند؟ شرکت شما در چه منطقه ای قرار دارد؟ چه مطالب و اطلاعاتی روی دیوارهای شرکت شما نصب شده است؟ چه منابع بی نظیری در شرکت شما وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید بفهمید به سمت چه هدفی در حال حرکت هستید؟ نگرش و دیدگاه های کارمندان تان را نیز در نظر بگیرید : آنها نسبت به فعالیت ها چه دیدگاه و نظراتی دارند و چه بخش هایی برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است؟

لیزا متوجه شد که فضای شرکت او بسیار ساده و کسل کننده است و با اهداف او برای تبدیل شدن او به چراغ راهی در زندگی کارکنانش ناسازگار است. او گل بزرگی روی میزش قرار داده بود و پوستری روی دیوار نصب کرده بود که بیانگر فضای شرکت او بود و به او یاداوری میکرد که به منظور رسیدن به چه هدفی در حال انجام این کار است.

داشتن چشم اندازی دقیق از اینکه کسب و کار شما باید چه موقعیتی داشته باشد میتواند نقطه الهام بخشی برای رسیدن به اهداف کسب و کارتان باشد.

کسب و کار شما چه عملکردی در آینده خواهد داشت؟

به این بیاندیشید که کسب و کار شما چه عملکردی خواهد داشت و کارها به چه صورتی انجام خواهند شد. نقش خود را به عنوان صاحب کسب و کار در نظر بگیرید؛ آیا شما در انجام همه امور مداخله دارید یا فرد دیگری مسئولیت انجام امور را بر عهده دارد؟ ممکن است شما کسب و کار را برای مدتی رها کنید و از بیرون آن را مورد بررسی قرار دهید و اجازه دهید امور بدون حضور خودتان انجام شوند، در این مورد، از خودتان بپرسید چه کارهایی باید انجام شود تا کسب و کار شما بتواند بدون حضور خودتان باعث پیشبرد امور شود.

در رابطه با تعامل کارمندان تان باهم و با مشتریان اطمینان حاصل کنید . می خواهید آنها با فعالیت هایی که انجام می دهند باعث انتقال چه پیامی شوند؟

جی کوب فهمیده بود که هر زمان تلفن به صدا در می آید به سرعت می خواهد به آن پاسخ دهد ، نه بخاطر اینکه او می خواهد از تمام تماس ها با خبر باشد، بلکه به این دلیل که او عملکرد غیر دوستانه و خشک بعضی از کارمندان را به هنگام پاسخ به تلفن دوست نداشت. برای حل این مسئله او سندی تنظیم کرد که در آن چگونگی پاسخ گویی به تماس مشتریان را برای کارمندانش توضیح داده بود و آن را بالای تلفن نصب کرد. بنابراین حالا کارمندان او بصورت دوستانه پاسخ مشتریان را می دهند، همانطور که جی کوب می خواست.

چگونگی عملکرد کسب و کارتان را زمانی که امور طبق روشی که شما می خواهید انجام میشوند،  مشخص کنید. درباره ی نوع کاری که می خواهید انجام دهید و چگونگی کنترل سایر بخش های کسب و کارتان بیاندیشید. ایجاد یک چارچوب به شما در رسیدن به اهدافتان و چگونگی تصمیم گیری برای رسیدن به این اهداف کمک میکند.

کسب و کار شما چه احساسی به مشتریان شما انتقال خواهد داد؟

سومین بخش مربوط به احساسی است که شما می خواهید مشتریان و افرادی که با آنها تعامل دارید، نسبت به کسب و کارتان داشته باشند، مانند کارمندان، مشتریان و حتی فروشندگان. درباره ی احساسی که می خواهید مردم پس از تعامل با شرکت شما داشته باشند، فکر کنید و سپس به دنبال راه هایی برای ارتقاء این احساس از طریق کارهایی که انجام می دهید باشید. چرا کارمندان شما برای آمدن به شرکت و انجام کارهای روزانه شان هیجان دارند؟ چطور می توانید این احساس خوب را بیشتر کنید و در مشتریانتان نیز این احساس را به وجود آورید؟ چرا مشتریان ترجیح می دهند با شما کار کنند ؟ مردم از شرکت شما انتظار چه خدمات و محصولاتی را دارند؟ زمانی که به شرکت شما مراجعه میکنند چه احساسی دارند؟ پاسخ به این سوالات به شما کمک خواهد کرد اهدافتان را تحقق ببخشید.

رایان میخواست کارمندان و مشتریانش احساس کنند همانند یک خانواده هستند. او ارزش های شرکت که باعث حمایت کارمندان میشد تا کارکنانش به کسانی که با آنها تعامل دارند اعتماد داشته باشند، را ایجاد کرد. مشتریان او این دوستی و اعتماد را حس می کردند و عزیزان خود را به شرکت رایان ارجاع میدادند.

مردم تصمیمات خود را براساس احساساتشان میگیرند و سپس مغز ما دلایل این انتخاب و تصمیم را پیدا میکند، بنابراین قرار دادن احساسات در الویت اول باعث سوداوری شما خواهد شد. در رابطه با تصمیماتی که درباره ی احساساتی که می خواهید مردم از شرکت و خدمات شما داشته باشند، و سود کلی شرکت در زمان حال و آینده بیاندیشید.

در چشم انداز کسب و کار شما کارمندان چه عملکردی خواهند داشت؟

از نظر بسیاری از مردم در نظر داشتن اهدافی برای عملکرد شغلی شان، سخت است. درنظرگرفتن اعداد خاصی برای مواردی مانند، درآمد، سود یا فرصت های گسترده، کارِ سختی به نظر میرسد اما این کلید اصلی شما برای رسیدن به اهداف بلندمدت کسب و کارتان است.

از خودتان بپرسید چطور اهداف شخصی شما با اهداف شغلی شما هماهنگ است؟ به عنوان یک صاحب کسب و کار چقدر درآمد خواهید داشت؟ مابه التفاوت سودهای شما چقدر خواهد بود؟ با سودهای حاصل از کسب و کارتان چه کارهایی خواهید کرد؟ چه معیارهای عملکردی برای شرکت شما حائز اهمیت است؟ آیا از پیش به گسترش کسب و کارتان اندیشیده اید؟ پاسخ شما به این سوالات معیارهایی برای شرکت شما در آینده خواهد بود، بنابراین بسیار مهم است که اهداف واقعی و چالش برانگیز را در نظر بگیرید، این اهداف مستلزم پیشرفت و عملکردی فراتر از موقعیت کنونی شما برای دستیابی به اهدافتان خواهد بود.

دیوید همیشه میدانست که میخواهد شعبه دیگری از شرکت خود را راه اندازی کند اما نمیدانست چه طور این کار را انجام دهد. او تمام مخارج و ارزش های مرتبط با این هدف را نوشت و تست کرد. با کوچکتر کردن این اعداد او توانست اهداف ماهانه و سالانه ای برای رسیدن به این هدف تنظیم کند و برای رسیدن به آن در طول زمان برنامه ریزی کرد. شرکت جدید او تا آخر سال راه اندازی و افتتاح میشود.

در نظر گرفتن اهداف و نوشتن آنها باعث دستیابی سریعتر به آنها میشود. شما خواهید توانست میزان پیشرفت خود به سمت این اهداف را از طریق کسب و کارتان اندازه گیری کنید و این کار بازخوردهای مهمی را به شما منتقل خواهد کرد که واقعا ارزشمند خواهند بود.

دستیابی به چشم انداز کسب و کار تان نتیجه پاسخ به این سوالات

زمانی که به این چهار بخش توجه کنید میتوانید اهدافی مشخص برای کسب و کاری کارآمد را در نظر بگیرید و بخش هایی که نیاز به ارتقا دارد، را ارتقاء دهید و روش ایجاد این پیشرفت را بیابید. زمانی که برای پیشبرد کسب و کار مدنظرتان تلاش می کنید، چشم اندازتان را مانند ستاره ی شمالی در نظر بگیرید : حضور دائمی که برای تعیین هدف و مسیرتان از آن استفاده میکنید. تمرکز بر این چهار بخش اصلی می تواند تصویری بهتر و دقیق تر از مسیر و اهدافتان به شما بدهد و امکان دستیابی به آن را بیشتر میکند. برای انجام این 4 بخش وقت صرف کنید، شما راهنمایی هایی شفاف روزانه ای خواهید داشت تا در برابر مشکلات بایستید و آنها را حل کنید و در نهایت از طریق دانستن هدف و مقصدتان اعتماد به نفس بیشتری را تجربه خواهید کرد.

تاریخ دقیق:

2020-10-17 23:33:57

لینک مرجع:

https://iranbusinesscoach.com/business-vision/

اشتراک گذاری

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *