مدل لین استارتاپ ، میانبری به سوی موفقیت
هر باری که استارتاپ ها و نوآوری ها شکست می خورند مبالغ هنگفتی پول زمان شور و اشتیاق و مهارت اتلاف می شود. با اینحال با فرآیندهای صحیح، موفقیت آنها تا حد زیادی می تواند بهبود پیدا کند. این مقاله تنها در مورد شروع یک کسب و کار جدید نمی باشد، بلکه در مورد توسعه ی محصولات و خدمات جدید موفق در شرایط نامطمئن،کاهش ضرر و زیان،و ایجاد سازمانی انطباق پذیر می باشد تا در دنیایی که دارای تغییرات سریع است رشد کند. مدل لین استارتاپ آسیب های این مشکلات را به حداقل میرساند و شانس موفقیت کسب و کار را به حد چشمگیری افزایش میدهد.
5 اصل مدل لین استارتاپ
رایس در طی شکست هایی که در کسب و کارش خورد متوجه شد که بسیاری از مفاهیم کارآفرینی سنتی دچار نقصان هستند.او شروع به امتحان کردن رویکردهای متفاوتی در استارتاپ جدیدش IMVU کرد که کارش توسعه ی آواتارها بود.این کار در نهایت به مدل لین استارتاپ منجر شد که اعمال تفکر ناب به فرآیند نوآوری مداوم می باشد.
استارتاپ ها با چالش های منحصر به فردی روبرو می شوند که نه تنها نیازمند مدیریت روتین می باشند ،بلکه به نگرش کارآفرینانه هم نیاز دارند. 5 اصل اساسی مهم وجود دارد که مدل لین استارتاپ را مشخص می کند: (برای دانستن نگرش کارآفرینانه و اهمیت آن، به مقاله نگرش کارآفرینانه اولین نیاز شماست سری بزنید.)
کارآفرین ها در همه جا حضور دارند
استارتاپ،سازمان انسانی است که برای ایجاد محصولات و خدمات جدید در شرایط بسیار نامطمئن طراحی شده است و با اندازه شرکت، نوع سازمان(بعنوان مثال دولتی ) و همچنین صنعت تعریف نمی شود.
این مقاله مثال های متعددی از ا مدل لین استارتاپ اعم از کمپانی های بزرگ تا استارتاپ های کارآفرینی نوپا را که در حال حاضر کار می کنند به تفصیل شرح می دهد.
کارآفرینی و مدیریت مدل لین استارتاپ
بسیاری از افراد فکر می کنند که مدیریت کسل کننده است در حالیکه کارآفرینی جذاب و هیجان انگیز است.اما کارآفرینی،شامل مدیریت هم میشود زیرا استارتاپ اساسا موسسه ای است که نیاز دارد مدیریت شود. مدل لین استارتاپ،ایده های تولید ناب را (برای مثال مدیریت موجودی سروقت JUST IN TIME ،Small batch sizes،accelerated cycle times) با چالش های خاص کارآفرینی ها و استارتاپ ها ادغام می کند.
چرخه ی بساز،بسنج،یادبگیر
ازآنجاییکه استاراتاپ ها محصولات یا خدمات جدیدی ارائه می کنند از این رو آنها نمی دانند مشتریانشان چه کسانی هستند .تا زمانیکه رویکردها را امتحان نکنند نخواهند فهمید که کدامیک از آنها بهترین کارایی را دارند با این حال امتحان کردن همه ی گزینه ها از طریق آزمون و خطا ناکارآمد است.کارآفرین ها اغلب یا رویکرد”فقط انجامش بدهJUST DO IT” را اتخاذ میکنند و یا از فلج تحلیلی رنج می برند و زمان زیادی را صرف میکنند تا برنامه یا محصولشان را”عالی و بی عیب و نقص” کنند.
با اینحال با گذشت زمان متوجه می شوند که چیزی را که ساخته اند کسی نمی خواهد اما خیلی دیر فهمیده اند.حلقه ی بازخورد بساز-بسنج –یاد بگیر مدل لین استارتاپ؛ به شما اجازه می دهد که در زودترین زمان ممکن یاد بگیرید و اصلاحات مداوم اعمال کنید بنابراین می توانید تصمیم بگیرید که آیا تغییر نیاز است یا خیر(تغییر مسیر دهید یا در مسیر فعلی پافشاری کنید)
یادگیری ارزشمند و صحیح
آنها باید بتوانند محصول یا خدماتشان را ارائه دهند وگرنه ساخت بموقع و بصرفه ی آن معنایی ندارد.همچنین نیاز است که نحوه ی بازاریابی، فروش و عملیاتی کردن موثر و کارآمد این فرآیند را یاد بگیرند.یادگیری ضروری است ؛با اینحال از کجا بدانید که”چیز درستی” را یاد گرفته اید و از آن کسب ارزش می کنید؟
- کلید این کار اینست که تعیین کنید کدامیک از کارها ایجاد ارزش میکنند و کدامیک بیهوده می باشند سپس به شیوه ای سیستماتیک بیهوده ها را حذف کنید.
- با این حال مشتریان همیشه نمی توانند به شما بگویند که چه می خواهند مخصوصا اگر محصول جدیدی باشد که قبلا هرگز تجربه اش نکرده اند.تنها با امتحان کردن گزینه های مختلف و مشاهده ی واکنش مشتریان (یا عدم واکنش)می توانید به بینش های واقعی در مورد نیازهای آنها دست پیدا کنید.یادگیری ارزشمند بمعنای سنجش نتایج هر بینش اعمال شده می باشد بطوریکه بتوانید پیشرفت واقعی حاصل شده از یادگیری را بسنجید.
حسابداری نوآوری
استارتاپ ها برای اینکه پیشرفت صورت گرفته در راستای اهداف و الویت هایشان را بسنجند به حسابداری متفاوتی نیاز دارند.حسابداری نوآوری مشخص می کند که آیا تلاش های ما به تولید نتایج منجر می شوند و به ما اجازه می دهد تا با ایجاد سنجه های یادگیری به پیشرفت درست و ملموسی دست پیدا کنیم.
در این خلاصه 5 اصل مدل لین استارتاپ را در 3 بخش توضیح خواهیم داد:
- چشم انداز
- هدایت کردن
- شتاب
ایجاد یک استارتاپ مانند راندن یک ماشین است.بیشتر استارتاپ ها چشم انداز یا مقصدی در ذهنشان دارند. برای دستیابی به آن چشم انداز از استراتژی استفاده می کنند(مدل کسب و کار یا نقشه ی جاده) و محصولات و خدماتی تولید می کنند تا به آن چشم انداز دست پیدا کنند.
برای استقرار صحیح مدل لین استارتاپ، استراتژی محصولات و خدمات را نباید بر مبنای فرضیات تست نشده ساخت.در عوض تست هایی برای امتحان کردن فرضیات مرتبط با چشم اندازتان ایجاد کنید، بنابراین می توانید متغیرهای کلیدی را شناسایی و اصلاح کنید تا موتور را روشن کنید. سپس می توانید با حلقه ی بازخورد بساز-بسنج-یادبگیر استارتاپتان را “هدایت کنید”(که در بخش بعدی توضیح داده می شود)، و از یادگیری ارزشمند صحیح و حسابداری نوآوری کمک بگیرید تا تصمیم بگیرید چه زمانی تغییر جهت نیاز است و چه زمانی در مسیر فعلی ادامه باید داد. زمانیکه موتور در حال کار کردن است شما می توانید چرخه را تکرار کنید و با شتاب تدریجی به دنده های بالاتر بروید.
چشم انداز: مقصد استارتاپتان را تعریف کنید، شناسایی کنید چه چیزی موتورتان را روشن خواهد کرد.
هدایت کردن: از حلقه ی بازخورد بساز-بسنج-یاد بگیر استفاده کنید تا بدانید چه زمانی به مسیر جدید تغییر جهت دهید و چه زمانی در مسیر فعلی استقامت به خرج دهید.
شتاب: با کمک حلقه ی بازخورد شتاب بگیرید.
هدایت کردن در مدل لین استارتاپ
چشم انداز بزرگ خود را به اجزای کوچک تر تقسیم کنید و پر ریسک ترین مولفه ها ،یا فرضیات اثبات نشده را شناسایی کنید.برای مثال نیک سواین مورن Nick Swinmurn دارای چشم انداز سایت مرکزی آنلاین برای فروش کفش های عالی بود؛ او قبل از اینکه فروشگاه آنلاینش را بسازد، فرضیه ی “مشتریان آماده اند و تمایل دارند که کفش خود را بصورت آنلاین خرید کنند” را امتحان کرد. امروزه زاپوس Zaposs بزرگترین خرده فروش جهانی کفش های آنلاین دنیاست. شما باید دو فرضیه ی بسیار مهم را تست کنید:
فرضیات ارزشی
تست کنید آیا محصولات و خدماتتان ارزش واقعی برای مشتریانی که آن را خرید میکنند ایجاد می کنند . بجای پرسیدن از مشتریان(آنها شاید قادر نباشند پاسخ عینی بدهند)، تست هایی انجام دهید تا ببینید مشارکت مشتریان چگونه است برای مثال چگونه و به چه مدت از محصولات استفاده می کنند و غیره
فرضیات رشد
تست کنید که چگونه مشتریان از محصولات یا خدمات جدید باخبر می شوندو یا آنها بطور فعالانه ای آن را به مشتریان بالقوه ی دیگر تبلیغ می کنند.
ایده اینست که تست هایی را در طی چند هفته انجام دهید ،بجای اینکه ماهها و سالها منتظر بمانید تا برنامه ای کامل ایجاد شود.این تست ها می تواند بطور موازی با برنامه ریزی های استراتژی اتفاق بیفتند. به این شیوه:
- زمانی که تستی موفقیت آمیز است شما می توانید کمپین خودتان را راه اندازی کنید
- قبل از اینکه محصول برای تولید انبوده آماده شود مشتریان واقعی باید ایجاد شده باشند و مشکلات آنها حل شده باشد و مشخصات مفصلی از آنچه مشتریان میخواهند فراهم شده باشد.
کمینه محصول پذیرفتنی در مدل لین استارتاپ
زمانی که ما فرضیات اثبات نشده را تعریف کردیم آماده ایم تا آنها را با کمینه محصول پذیرفتنی(MVP) تست کنیم. این زمانی است که ما وارد مرحله ی “بساز” می شویم.این مرحله قسمت مهمی از ایده اصلی مدل لین استارتاپ را در خود جای میدهد و میزان استفاده از منابع را به حد قابل توجهی بهینه میکند.
نیازی نیست که MVP پروتوتایپ (نمونه ی اصلی)یا کوچک ترین نسخه از محصول باشد. صرفا ابزاری است که فرضیات را تست کند و با کمترین زمان و تلاش ممکن ، حلقه بازخورد بساز-بسنج-یاد بگیر را کامل کند .ما می خواهیم مشتریان بالقوه و مشکلاتشان را درک کنیم ،تایید کنیم که آنها مشکلی دارند که ارزش حل شدن دارد و مطمئن شویم راه حلی را که برای آنها ایجاد می کنیم خواهند خرید.در ادامه نمونه هایی از MVP ها ارائه شده است:
ویدئو
Dropbox متوجه شد که ساختن پروتوتایپ ،زمان و منابع زیادی می خواهد و نیاز به داشتن اطلاعاتی در مورد مشکلی دارد که مردم هنوز از آن خبر ندارند .بنابراین آنها ویدئوی سه دقیقه ای ساختند تا به متقاصیان اولیه ؛فناوری خود توضیح دهند که Dropbox چگونه کار می کند.از طریق بازخوردها آنها اعتبار سنجی کردند که مشتریان به چه میزانی محصول در دست ساختشان را خواهند خرید.
سفر جاده ای
زمانی که تویوتا می خواست مدل جدیدی از مینی ون سینا MINIVAN SIENNA برای آمریکای شمالی بسازد ،مهندس اصلی یوجی یوکوتا با تست فرضیاتی مبنی بر اینکه مشتریان چه چیزی از مینی ون می خواستند شروع کرد.او یک سفر جاده ای در 50 ایالت آمریکا ،13 مرز کانادا و همه ی مناطق مکزیک را طراحی کرد که آن مدل سینا را سوار شدند تا او مشتریان واقعی را مشاهده کند.
در ادامه به تعدادی توصیه ی مهم در مورد تست MVP میپردازیم که درک خوبی از محصولات اولیه در مدل لین استارتاپ به شما میدهد:
با متقاضیان اولیه شروع کنید.(افرادی که بدجور نیازمند راه حل هستند)این گروه بیشترین احتمال را دارد که بازخورد ارائه کنند و بیش از همه از اشتباهات بگذرند.ایجاد MVP با برخی ریسک های قانونی،برندسازی،رقابتی و اخلاقی همراه است چرا که کیفیت معمولا در ابتدا بد است و تکرار آن هم ممکن است شکست بخورد.به فکر راه اندازی MVP تحت نام تجاری متفاوتی باشید .بنابراین قبل از اینکه بازاریابی عمومی با مشتریان واقعی و محصول اثبات شده انجام شود ،شما MVP را بدون اینکه توجه کسی جلب شود راه اندازی کرده اید.همچنین این اطمینان فراهم می شود که مهم نیست چه اتفاقی در طول تستMVP بیفتد، زیرا تیم امیدش را از دست نخواهد داد و پروژه را ترک نخواهد کرد.
سنجش در مدل لین استارتاپ
در این مرحله ،چالش اصلی ما اینست که ببینیم تلاش های توسعه ی محصول به پیشرفت واقعی منجر میشود یا خیر .ما باید بدانیم که داریم چیزهای “درستی” را یاد میگیریم و آیا تغییراتی که اعمال می کنیم به نتیجه منتهی میشوند.این کار برای به حداقل رساندن ضرر و اطمینان دادن به سرمایه گذاران و سهامداران ،حیاتی است. در واقع مدل لین استارتاپ از طریق این مرحله محصولات شرکت را به انتظارات مشتری نزدیک میکند.
می توانیم اینکار را از طریق حسابداری نوآوری و کمک 3 شاخص انجام دهیم.
خط مبنا را پایه ریزی کنید:
در حال حاضر کجا قرار دارید و عملکردتان چگونه می باشد؟
موتور را تنظیم کنید:
تست را آغاز کنید تا فرضیات رشد و ارزش برای مثال بهبود طراحی محصول برای افزایش فعالیت و استفاده مشتری از محصول تست شود.
تغییر مسیر دهید یا در مسیر فعلی استقامت بخرج دهید:
بر مبنای نتایج یا داده ها ، شما می توانید فرآیند/محصول /ویا ویژگی هایی را که می دانید درست هستند حفظ کنید و یا تغییر مسیر دهید و فرضیه ی دیگری را تست کنید.اگرچه تغییر مسیر بدان معناست که خط مبنای جدیدی را پایه ریزی کنید (و موتور را از آنجا تنظیم کنید) اما اگر کارایی موتور پس از تغییر مسیر افزایش پیدا کند خواهید فهمید که این تغییر موفقیت آمیز است.
باید از معیارهای قابل عملی شدن(Metrics Actionable) استفاده کنید، نه معیارهایی که موجب خوشبینی شما میشوند.ارقام ناخالصی مانند درآمد کل و تعداد کل مشتریان می توانند گمراه کننده باشند. می توانید از یک تست جداگانه استفاده کنید، به عنوان مثال دو نسخه مختلف یک محصول را به مشتریان بصورت همان زمان ارائه دهید و ببینید آیا تفاوتی در رفتارها (مانند مدت استفاده، خرید) وجود دارد. ممکن است کشف کنید برخی از ویژگی ها (که شما معتقد بودید مهمند) هیچ تاثیری در رفتار مشتری ندارد.
برای اینکه جنین معیارهایی موثر باشند باید:
قابل اجرا باشند:آنها باید علت و معلول واضحی ارائه کنند تا مردم بدانند چه اقداماتی را پیش بگیرند.
قابل دسترسی باشند:اول گزارش ها باید تا حد امکان ساده باشند تا همه آنها را درک کنند.برای مثال بجای “WEBSITE HIT” از :کسی که از وبسایت بازدید می کند- استفاده کنید. دوما گزارش ها باید در سطح گسترده ای قابل دسترسی باشند برای مثال مدارک را به همه ی افراد شرکت بفرستید و یا آن را در اینترانت خودتان قابل دسترس کنید.
قابل ممیزی باشد:مطمئن شوید که کارمندان داده ها را موثق می دانند برای مثال داده ها را می توان با مشتریان واقعی اعتبار سنجی کرد و یا گزارش ها را مستقیما از داده های اصلی استخراج کرد (بجای سیستم های واسطه) تا فرصت ارور و خطا را کاهش دهد.
یاد بگیری در مدل لین استارتاپ
همه ی مسائلی که تا اینجا مورد بحث قرار گفت برای پاسخ دادن به یک سوال بود:آیا پیشرفت ما به اندازه ی کافی قابل قبول است تا باور کنیم فرضیه استراتژیک اصلی ما درست است(از این رو در مسیر فعلی بمانیم)و یا باید تغییر عمده ای بوجود بیاوریم(تغییر مسیر دهیم؟)متاسفانه این تصمیم راحتی نیست و راهی وجود ندارد تا مولفه های انسانی(چشم انداز،شهود و قضاوت)را با تجزیه تحلیل علمی جایگزین کنیم.بیایید نگاه دقیق تری به مقوله ی تغییر مسیر بیندازیم:
اگر پس از آزمایش محصول خود متوجه کاهش اثربخشی شده اید و یا احساس می کنید توسعه محصول می توانست سازنده تر باشد، این نشانه ای است که باید تغییر مسیر دهید.تغییر مسیر یعنی اصلاح ساختار بندی ؛که برای تست فرضیه جدیدی درباره محصول، استراتژی و موتور رشد طراحی شده است. هر تغییر مسیر به فرصت ها، و تست های جدید منجر می شود و تکرارهای چرخه – خط مبنا را ایجاد می کند، موتور را تنظیم می کند، تعیین می کند که تغییر مسیر نیاز است و یا باید در مسیر فعلی ماند.
“باند” استارتاپ تعداد تغییر مسیرهایی است که استارتاپ همچنان می تواند داشته باشد و یا تعداد فرصت هایی است که استارتاپ دارد تا تغییرات اساسی ایجاد کند و پرواز کند و یا اینکه شکست بخورد. از این رو، هدف استارتاپ باید این باشد که با حرکت سریع در حلقه ی بازخوردها ،هرچه سریع تر به تغییر مسیر برسد.
با این حال، تغییر مسیر می تواند دشوار باشد.اولا خوشبینی کارآفرینان موجب میشود که اشتباه استنتاج کنند و در دنیای خودشان بسر ببرند . این خوشبینی مخصوصا برای تصمیم گیری در مورد تغییر مسیر خطرناک است زیرا احساس ضرورت برای تغییر را می گیرد. دوما فرضیات کارآفرینان غیر شفاف است و نمی توانند تصمیم درستی در مورد تغییر مسیر بگیرند. سوما اعتراف به شکست سخت است اما تغییر مسیر نیاز به شجاعت دارد.
از این رو تصمیم گیری برای تغییر مسیر باید به شیوه ی ساختار یافته و ملموسی باشد.یک راه حل اینست که از همان ابتدا جلسات «تغییر مسیر-ماندن در مسیر فعلی «منظمی تشکیل شود . در جلسه تیم توسعه ی محصول؛ گزارش های مفصلی در مورد نتایج بهینه سازی محصول در طول زمان ارائه شود و تیم رهبری کسب و کار شرح مفصلی از مکالمات با مشتریان فعلی و بالقوه ارائه دهند
در زیر به نمونه هایی از تغییر مسیر اشاره شده است:
Zoom-in pivot مدل لین استارتاپ
چیزی که پیش از این بعنوان یک ویژگی محصول در نظر گرفته میشد اکنون کل محصول در نظر گرفته میشود.
Zoom-out pivot مدل لین استارتاپ
برعکس ،چیزی که قبلا بعنوان کل محصول در نظر گرفته میشد اکنون بعنوان یک ویژگی از یک محصول بزرگتر در نظر گرفته میشود.
Customer segment pivot مدل لین استارتاپ
محصول مشکل واقعی مشتریانی واقعی را حل می کنداما نه مشتریان اصلی که مدنظرتان بودند.در نقطه ای از کسب و کار نوپا ،شما ممکن است بخواهید از متقاضیان اولیه فراتر بروید و فروش به مشتریان اصلی را شروع کنید. با اینحال مورد دوم الزامات خاصی دارد و طاقت فرساتر خواهد بود و تغییر مسیر نیازمند آن خواهد بود تا فرضیاتتان را مجددا تست کنید.
Customer needs pivot مدل لین استارتاپ
پس از شناخت کاملا خوب مشتریان مشخص میشود که مشکلی که تلاش می کنید حل کنید برای آنها خیلی مهم نیست.با اینحال مشکلات مرتبط دیگری را کشف می کنید که مهم هستند و می توانند توسط تیم شما حل شوند.
Platform pivot مدل لین استارتاپ
راه حل از یک تقاضا به یک پلت فرم و یا برعکس تغییر می یابد.
Business architecture pivot مدل لین استارتاپ
مستلزم حرکت از مدل حاشیه سود بالا حجم کم؛ به مدل حاشیه سود کم حجم زیاد و یا برعکس می باشد.یک نمونه از آن تغییر از مدل B2B به B2C می باشد.(کسب و کار به کسب و کار ،به کسب و کار به مشتری)
Value capture pivot مدل لین استارتاپ
این شامل تغییر در نحوه جذب شرکت و / یا کسب درآمد از محصولات و خدمات آن می شود.
Engine of growth pivot مدل لین استارتاپ
مستلزم تغییر در استراتژی رشد است
Channel pivot مدل لین استارتاپ
شرکت شیوه ای که محصولاتش را به مشتریان ارائه می دهد تغییر می دهد برای مثال از مغازه ی خرده فروشی به فروش مستیقیم،تغییر مسیر می دهد.
Technology pivot مدل لین استارتاپ
شرکت می تواند کشف کند که چگونه با استفاده از تکنولوژی متفاوتی به راه حل یکسان دست پیدا کند هرچند احتمال زیادی وجود دارد که چنین اتفاقی در کسب و کاری که جا افتاده است رخ دهد.
شتاب در مدل لین استارتاپ
تا حالا ما بررسی کرده ایم که ایده ی کسب و کار را به فرضیاتی تقسیم کنیم،آن را با MVP تست کنیم و با استفاده از حسابداری نوآوری و معیار های قابل اجرا ،نتایج را ارزیابی کنیم و تصمیم بگیریم که بمانیم یا تغییر مسیر دهیم.همه ی اینها شالوده ی آخرین بخش یعنی شتاب را فراهم می کنند.
رویکرد دسته های کوچک (Small-Batch Approach)
در حال حاضر، اهمیت پیگیری حلقه بازخورد را در اسرع وقت نشان داده ایم. ” رویکرد دسته ی کوچک” اجازه می دهد تا محصولی را در زمان مشخصی به سرعت آماده کنیم، در حالی که رویکرد دسته ی بزرگ باعث میشود تمام محصولات را در انتهای کار آماده داشته باشیم. به عنوان مثال، به جای اینکه هزاران قطعه به یکباره تولید شود، تویوتا تعدادی قطعات را در دسته های کوچک تولید میکند. این امر به تویوتا امکان می دهد کل وسایل نقلیه را در دسته های کوچک و متنوع تولید کند تا به بازارهای کوچکتر و متوسط در کنار بازار بزرگتر عرضه کند. همچنین هر کارگر اگر نقصی را مشاهده کند میتواند خط تولید را متوقف کند، و مشکلات را در همان لحظه حل کند(به جای اینکه از طریق تولید انبوه مشکلات پیچیده تر شوند)
کشیدن نه هل دادن(مدیریت درست بموقع)
درس دیگر از تولید ناب، مفهوم “کشیدن” در تولید درست بموقع است. هنگامی که یک فرضیه شکل می گیرد،مهندسین تیم توسعه محصول ؛طراحی و آزمایش را با بیشترین سرعت ممکن با استفاده از کوچکترین اندازه دسته انجام می دهد
استراتژی های رشد مدل لین استارتاپ
رشد پایدار هر استارتاپ، توسط مشتریان جدیدی که از تبلیغات مشتریان قبلی حاصل میشوند مشخص می شود: (الف) تبلیغ دهان به دهان (ب) در نتیجه ی اثر جانبی استفاده ی محصول، (ج) از طریق سرمایه گذاری بر تبلیغات (د) از طریق خرید و یا استفاده مجدد.
این 4 منبع رشد پایدار، حلقه بازخورد را مانند موتور احتراق می چرخانند. رایس اینها را 3 موتور رشد می نامد:
موتور رشد چسبنده
شرکت هایی با این استراتژی رشد، به میزان بالای حفظ مشتری اتکا می کنند، به عنوان مثال ارائه دهندگان خدمات مخابرات. تا زمانی که نرخ کسب مشتری جدید بیش از نرخ ریزش باشد، محصول رشد خواهد کرد. بنابراين، اين شركتها بايد نسبت به نرخ ریزش خود دقت كنند.
موتور رشد ویروسی
در اینجا، آگاهی از محصول ،به سرعت از فردی به فرد دیگر گسترش می یابد، شبیه به اینکه ویروس سریعا منتقل میشود و بیماری همه گیر می شود. ضریب ویروسی میزان ویروسی بودن محصول را تعیین می کند. ضریب ویروسی 0.1 به این معنی است که تنها 1 نفر از هر 10 مشتری ، دوستش را هم مشتری محصول خواهد کرد و این حلقه در نهایت از بین خواهد رفت. با این حال، یک حلقه ویروسی با ضریب بزرگتر از 1.0 رشد فوق العاده ای خواهد کرد، چرا که هر مشتری به طور متوسط، با خودش بیش از یک نفر دیگر را خواهد آورد.
موتور رشد پولی
که متکی بر پرداخت پول برای کسب مشتری از طریق تبلیغات می باشد. یک شرکت می تواند میزان رشد را یا با افزایش میزان درآمد حاصله از هر مشتری یا کاهش هزینه کسب مشتری جدید افزایش دهد.
استارتاپ ها قبل از تغییر مسیر باید فقط بر روی یک موتور رشد متمرکز شوند تا در هرچیزی که برای کار کردن آن موتور لازم است حرفه ای شوند.
سازمان های انطباق پذیر
هر موتور رشد در نهایت کند یا متوقف خواهد شد. از این رو، یک کسب و کار پایدار باید همزمان موتور رشد خود را تنظیم کند و منابع جدید رشد را توسعه دهد. برای انجام این کار، ما باید یک سازمان انطباق پذیر که دارای ساختار ، فرهنگ، نظم و انضباط درستی است ایجاد کنیم که می تواند به طور خودکار فرآیندها / عملکرد خود را با شرایط فعلی تنظیم کند. استارتاپ هایی که سریعا حرکت می کنند ممکن است مشکلاتی را که در طول زمان پیچیده تر می شود نادیده بگیرند. استارتاپ های ناب می توانند برای تنظیم خود از سیستم “پنج چرا” استفاده کنند – کم کردن سرعت و سرمایه گذاری متناسب منابع برای مقابله با مشکلات، قبل از سرعت گرفتن مجدد.
مدل لین استارتاپ میتواند راهبرد های شرکت ها را برای رسیدن به موفقیت در حداقل زمان، بهینه کند. از این رو استارتاپ ها میتوانند با بکار گیری رویکرد لین، ریسک نپذیرفته شدن محصولاتشان را کمینه نمایند. از این رو توصیه میشود کارآفرینان و صاحبان کسب و کار با مشورت مربی کسب و کار خود، راهکار های مدل لین استارتاپ را بکار ببرند. با ما همراه باشید.
تاریخ دقیق:
2020-10-17 22:40:26
لینک مرجع:
https://iranbusinesscoach.com/lean-startup/