بازاريابي موفق در شركتهاي كوچكبازاريابي موفق در شركتهاي كوچك
در شركتهاي كوچك هماهنگي براي برنامههاي بازاريابي كار آساني نيست مگر اينكه آن شركت كاملاً مرتبط با فروش باشد . براي راه اندازي يك شركت لازم است افراد با گروهي كه كار مي كنند همفكر و همعقيده باشند و چه بسا ممكن است اعضاي گروه بازارياب نباشند.
در شركتهاي كوچك هماهنگي براي برنامههاي بازاريابي كار آساني نيست مگر اينكه آن شركت كاملاً مرتبط با فروش باشد . براي راه اندازي يك شركت لازم است افراد با گروهي كه كار مي كنند همفكر و همعقيده باشند و چه بسا ممكن است اعضاي گروه بازارياب نباشند. بسياري از شركتهايي كه در 15 تا 20 سال اخير بوجودآمده اند مجبور نبوده اند با بازاريابي آشنايي و ارتباطي داشته باشند و اگر آنها به مرحله فروش رسيده اند تصور مي كنند با داشتن حامي مالي يا تغييرات جزيي در كارشان مي توانند اين مشكل كوچك را حل كنند. يك محصول خوب نيازمند مواد اوليه يا برنامه ريزي خوب مي باشد اما قبل از توليد محصول مناسب برنامه ريزي بهتري لازم است .
زمانيكه شما بهترين بازار هدف را براي فروش پيدا كرديد ابتدا بهتر است با قيمت كمتر كالايتان را بفروشيد تا بتوانيد بصورت دايم در بازار بمانيد و احترام و اعتمادتان در بازار زياد كنيد.در شركتهاي كوچك قبل از شروع بازاريابي همه كارمندان بايد بدانند كه دنبال چه هدفي هستند و چرا؟ و چه كارهايي بايد بكنند ؟
ايجاد اهداف بازاريابي در فلسفه وجودي شركت :
در فلسفه هر شركت كوچك مفهوم بازاريابي به عنوان اساسي ترين جزء در چارچوب تشكيل شركتها مي باشد.همه شركتها ممكن است در ابتداي كارشان شروع به سرمايه گذاري ، استخدام نيروي كار و ... كنند .در هر حال قبل از شروع برنامه بازاريابي اين كارها لازم است. اما بايد در فلسفه وجودي شركت اهداف بازاريابي و روشهاي انجام اين كار وجود داشته باشد.
وجود هدف در هر شركت مهمترين قسمت هر شركتي است و اگر نباشند پايه شكل گيري شركت ضعيف خواهد بود . وجود هدف باعث خواهد شد مديران قادر باشند افرادي كه لايق و سزاوار هستند را جذب كنند مانند : سهامداران ، توليد كنندگان و مشتريان . اگر فقط به يكي از اهداف شركت توجه شود آن به صورت فزاينده اي به ضرر شركت خواهد بود . بازاريابي از تلاش شركت براي توسعه سريع تر از ميزان روند رشد قبلي شركت ، جلوگيري نميكند .چرا كه اگر خلاف آن باشد معمولاً سرمايه كار ، تسهيلات يا نيروي كار آموزش ديده ، همگي با هم رو به كاهش رفته و همچنين باعث مي شود تعدادي از كارگراني كه سالها در شركت كار مي كرده اند اخراج شوند .
تعيين اهداف در دستورالعمل بازاريابي :
همه فعاليتتان مانند : انتخاب ، آموزش و استخدام كارمندان، تبليغات ، پيشرفت و خدمات توليد ، منجر به رسيدن به اهدافتان است .
در شركت بايد اهداف مديرعامل هماهنگ با ديگر مديران باشد ، به عنوان مثال اگر شما تصميم داريد يك فرد را انتخاب ، استخدام و آموزش دهيد بايد تمام تصميات مديران مياني شركت را در اين مورد قبول داشته باشيد .اگر اينگونه نباشند شما يك گروه مخالف در جهت پيشرفت در كارتان و رسيدن به اهدافتان داريد. مديران بايد سعي كنند از تجربياتشان نيز براي تكميل برنامه هايشان استفاده كنند.بيشترين اطمينان و تضمين براي موفقيت شركت هدف گذاري در شركت است . بايد سعي كنيم كمتر آنها را تغيير دهيم و آنها را يادداشت كنيم . اين كار باعث مي شود هر كسي به روز باشد و تمام كارهايش براي رسيدن به يك مقصود باشد. آيا شما براي انجام مسؤوليت و فعاليت به هدف نيازمنديد ؟ بلي شما به هدف نياز داريد مثلاً در بازي گلف اگر جايي كه قرار است توپ بعد از پرتاپ در آن بيافتد وجود نداشته باشد چه كار خواهيد كرد؟مانند وقتي كه ندانيد براي چه منظوري كار مي كنيد. ممكن است شما هدفتان را بدانيد اما افراديكه با شما كار مي كنند ندانند.
منظم كردن اهداف اصلي :
تمام اهداف شركت بستگي به توافق دارد. مديران با تصميمات مختلف راه رسيدن به اهداف را تعيين خواهند كرد و كارمنداني كه هدف شركت برايشان واضح نبوده بعد از هدف گذاري ، همكاري شان با شركت آغاز خواهد شد . آيا تا به حال براي شركتي كه تصميماتش با اهدافش تناقض داشته باشد كار كرده ايد؟ مطمناً برنامه كاري آنجا متوقف يا كند شده است .براي مثال هيچ چيز نمي تواند مخربتر از اين باشد كه بخشهاي مالي به خاطر حسابهاي جديد ، حسابهاي قابل وصول را كم كنند .
سياستها و راهنمايي ها :
در بازي گلف قوانيني براي گرفتن امتياز وجود دارد و به سختي مي توان برنده شد . مي دانيد بهترين قسمت براي پرتاب و گرفتن امتياز با كمترين احتمال خطا چه جايي است؟ در كسب و كار نيز مانند آن است مديران با استفاده از تجارب و كاركرد خوبشان با صرف كمترين هزينه اي مي توانند به اهدافشان برسند. اين راهها براي مديران شناخته شده است .كه به همه آنها "سياست " مي گويند ، اما بعضي از مردم اين نام را دوست ندارند. آنها ترجيح مي دهند به جاي اين كلمه از كلمات "راهنمايي "يا " روش كلي " استفاده كنند . كه بايد داراي معني و اصول مشتركي مانند: روشني و وضوح ، مناسب بودن ، تعميم پذير بودن، داراي ثبات و پايداري باشد. بنابراين در برنامه هاي كلي شركت براي هماهنگي برنامه هاي بازاريابي داشتن مراحل قانوني زير جزو سياست كاري هر شركتي قرار مي گيرد.
1- ممكن است با كمي نارضايتي در كارتان مواجه شويد چرا كه مدت طولاني سياستهاي شركت تغيير نكرده و وقتي شما سياست هاي كلي تان را در شركت شروع مي كنيد نارضايتي ها و اختلافاتي در ميان گروه مديرانتان كه ساليان سال با هم كار مي كرديد پيش خواهد آمد.
2- شما مي توانيد بفهميد چه اندازه مردم مي خواهند مسؤول پذير باشند . مديريت بدون داشتن سياستهاي آشكار و رابطه اجتماعي خوب منجر به رشد و توسعه نخواهد شد. براي اثبات اين موضوع شما نياز داريد درباره شركتهايي كه بيشترين موفقيت را در سر پا نگه داشتن شركتشان داشته اند را مطالعه كنيد.
3- استفاده از تجربيات افراد موفق است كه باعث مي شود شما ديگر اشتباهات گروه اول را تكرار نكنيد در اين صورت آنها با اشتباهات و مسايل جديد و در پي آن طرح اوليه جديدي رو به رور شده كه براي شرايط رشد و تغييرات امروزه بسيار لازم است .
سازمان هاي بازاريابي :
هر فردي كه بازاريابي مي كند بايد قادر باشد اهداف و سياست هاي مختلف را براي هماهنگي با گروهش شناسايي كند .افراد گروه نيز بهتر است روشنفكر ، خلاق ، علاقه مند به كار گروهي و متخصص باشند.
مدير بايد مطمئن باشد كه افراد گروهش اصول ، قوانين و سياستهاي شركت را براي رسيدن به اهدافش مي دانند و همچنين آنها بايد يك آزادي معيني در برنامه ريزي ، مشاركت در تثبيت استانداردها و تحت كنترل درآوردن چيزهايي كه در چارچوب برنامه هايشان نيست را داشته باشند. اگر كارمندان فرصتي براي اينكه در رديف مديران باشند داشته باشد دوست دارند كارهايي فراتر از وظايفش را انجام دهد .
اگر توضيحاتي به اعضاء گروه در خصوص چگونه برخورد كردن با مسايل داده شود آنها عملكرد خوبي خواهند داشت . تضعيف روحيه اعضاي گروه منجر به درك نكردن شرايط عقب نشيني آنها از كار خواهد شد ولي با شريك شدن انجام كارها آنها وظايف سخت را نيز مي توانند انجام دهند .
برنامه ريزي براي گرفتن نتيجه دلخواه :
قبلا ً گفته شد كه به دو موضوع نياز است : 1- ثبات اهداف و سياستها 2- ارتباط اهداف وسياستها با همه اعضاي گروه مديريت .
اما در حقيقت آنها به برنامه ريزي نياز دارند . بدون داشتن اهداف و سياست ، پذيرفتن مسوليت درست نيست ، ولي با داشتن برنامه ريزي مدير مي تواند انتظار داشته باشد تمام كارمندانش توانايي برنامه ريزي و كار مناسب و تخصصي را در شركت داشته باشند . وقتي بازاريابها برنامه اي براي كارشان داشته باشند مدير آن برنامه را با برنامه ساير بخشهاي شركت مانند : تحقيق ، مهندسي ، مالي و ... هماهنگ مي كند .آنها بايد بدانند در اين مورد چه كاري بايد انجام شود ، چه كسي بايد آن را انجام دهد و چه زماني را براي انجام كارشان در نظر گرفته اند . به عبارت ديگر برنامه ريزي اجازه مي دهد بين تمام سطوح هماهنگي باشد و بدون آن شركت نمي تواند كار انجام دهد.
استانداردها و كنترل ها :
تعدادي از افراد ( مخصوصاً بازاريابها ) اگر استانداردهاي كاريشان مشخص باشد بدگماني شان درباره كارشان از بين مي رود. استانداردهاي كاري اغلب اصطلاح پذيرفته شده اي است و معني آن نتايج مورد انتظار مي باشد .
اگر در حيطه سياستهاي تاييد شده برنامه اي براي رسيدن به اهداف مشخص داشته باشيد به نتايجي كه انتظار داريد مي رسيد. در غير اينصورت برنامه ريزي معنايي ندارد. در شركتهاي كوچك هماهنگي استانداردهاي كاري ميان بخشهاي مديريت مي تواند مسايل واقعي را نشان دهد .شخصي كه به واژه" استاندارد كار" آشنايي دارد احتمالاً رييس كارخانه بوده و او ممكن است فقط اين واژه را براي مشاغل معيني استفاده كند هنوز استاندارد كردن يكي از مهمترين و باارزش ترين تجارب براي بازاريابي يا هر تعريف مديريتي است و براي موفقيت فردي و تجاري بسيار اهميت دارد . كلمه اي كه كمتر كسي آنرا مي پسندد واژه " كنترل " است كه البته بهتر است واژه راحت تر " گزارش برنامه " استفاده شود و ظاهراً معيار راحتتري بر اساس استاندارد شما به منظور تعيين برنامه هايي كه به منظور رسيدن به اهدافتان دارد را مي سازد. افراد در تمام سطوح مديريت انتظار دارند بصورت دوره اي برنامه هايشان را اندازه بگيرند . كه با اين كار هم سود شركت و هم كاركنان را به صورت غير رسمي مي توان كنترل كرد.در اين گزارشات چگونگي ثبت استانداردهاي انجام شده و چگونگي انطباق اين استانداردها با برنامه هاي مورد قبول شركتها مشخص مي شود.
موضوع پيچيده اي درباره هماهنگي برنامه هاي بازاريابي در شركتهاي كوچك وجود ندارد و معمولاً با صرف زمان و هزينه كم امكان پذير مي باشد . اين موضوع در حقيقت شبيه فايلهاي بايگاني است كه زماني فراموش شده است . تشخيص، سازمان دهي و فرمول بندي برنامه هاي بازاريابي بوسيله ارتباطات با ساير بخشها ميسر است . اگراينگونه ارتباطات خوب باشند افراد نيز در شركت انگيزه دارند به سمت رشد و ترقي آن حركت كنند .
نويسنده : الهام پيري صديق
منبع خبر: الهام پيري صديق
۱۶ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۳۴:۱۱ بعد از ظهر
تاریخ دقیق:
2021-09-15 16:09:04
لینک مرجع: