روش های مدیریت استرس

روش های مدیریت استرس

تاکنون تحقیقات بی‌شماری پیرامون استرس طی صد سال گذشته انجام گرفته است. برخی از این تحقیقات به اثبات رسیده و پاره‌ای دیگر هنوز در مرحله تایید هستند. به نظر می رسد وارد عصری شده ایم که رقابت بین تئوری ها و تعاریف به وجود آمده است. هر مولفی دیدگاه های خاص خود را بیان کرده و به دفاع از آن پرداخته است. چیزی که این مساله را پیچیده‌تر می‌کند، این است که همه ما احساس می‌کنیم که می‌دانیم استرس چیست زیرا همه آن را به گونه ای تجربه کرده‌ایم. اما مدیریت استرس وارده بر ما بایستی چگونه باشد تا کار ها و فعالیت های روزمره ما دچار اختلال نشود.

استرس چیست؟

استرس به طور کلی یکی از بخش های زندگی روزمره انسان هاست که نه تنها در ذات خود چیز بدی نیست بلکه در مواقعی می تواند مثمر ثمر باشد. اگر شما استرس نداشته باشید به طور قطع احتیاط خود را در زمینه های ریسکی از دست خواهید داد. اما نبایستی از آن طرف بام نیز سقوط کنید. استرس زیاد باعث بیماری های جسمی و روانی بسیاری می شود. این جاست که مدیریت استرس خودی نشان می دهد و به کار می آید. تا وقتی که استرسی وجود نداشته باشد مدیریت نیز معنایی ندارد. مدیریت استرس یعنی شرایط استرس را به نفع خود و در راستای پیشبرد اهدافتان تغییر دهید.

“هانس سلی”، یکی از بنیانگذاران تحقیقات پیرامون استرس در کتاب معروف خود با عنوان ” استرس زندگی” بیان می دارد که استرس لزوما چیز بدی نیست. همه چیز به این بستگی دارد که خودتان چطور آن را تعبیر کنید. استرس می‌تواند ناشی از اجرای کارهای موفقیت آمیز و خلاقانه یا برعکس ناشی از عدم موفقیت یا تحقیر شدن باشد. استرس می‌تواند هم تاثیر مثبت و هم منفی در بر داشته باشد.

امروزه تعاریف متعددی برای استرس ارائه شده است: طبق گفته روان‌شناسان، استرس به شرایطی گفته می‌شود که یک شخص احساس می‌کند خواسته‌هایش بیشتر از منابع اجتماعی و فردی است که در اختیار دارد. یعنی ما زمانی استرس را تجربه می‌کنیم که باور کنیم زمان، منابع یا دانش کمی برای مدیریت کردن شرایط داریم؛ در واقع استرس زمانی در ما ایجاد می‌شود که احساس کنیم کنترل امور از دستمان خارج است.

نحوه واکنش ما نسبت به استرس یا همان مدیریت استرس

ما دو واکنش غریزی نسبت به استرس داریم که «مبارزه یا پرواز» و «سندرم سازگاری عمومی» نام دارند و گاهی اوقات هر دوی آن‌ها همزمان با هم اتفاق می‌افتند. نخستین بار والتر کانن در سال ۱۹۳۲ واکنش مبارزه یا پرواز را معرفی کرد. این واکنش در زمان شوکه شدن یا احساس تهدید شدن در انسان ایجاد می‌شود. مغز ما در این زمان هورمون استرس ترشح می‌کند تا بدن ما خودش را از این شرایط برهاند و اصطلاحا، پرواز کند یا اینکه با آن مبارزه کند. این هورمون به ما انرژی می‌دهد ولی در عین حال احساس هیجان، نگرانی و تحریک‌پذیری نیز در ما به وجود می‌آورد. جنبه مثبت واکنش مبارزه یا پرواز این است که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم حوادثی که زندگی‌مان را تهدید می‌کنند، مدیریت کنیم؛ اما جنبه منفی آن این است که ممکن است این واکنش را در شرایطی که هر روز برایمان پیش می‌آید نیز تجربه کنیم. به‌عنوان مثال زمانی که پروژه‌ای را باید در مدت زمان کوتاهی تحویل دهیم یا اینکه در یک مکان عمومی سخنرانی کنیم. در این شرایط واکنش‌های منطقی، آرام، کنترل‌شده و واکنش‌های احساسی مناسب‌تر هستند.

سندرم سازگاری عمومی

این واکنش در سال ۱۹۵۰ توسط هانس سلی به عنوان واکنشی برای قرار گرفتن در معرض استرس طولانی‌مدت معرفی شد. او گفته است که ما در سه مرحله مجزا با استرس مقابله می‌کنیم:

  1. مرحله هشدار، زمانی که ما نسبت به عامل استرس‌زا واکنش نشان می‌دهیم.
  2. مرحله مقاومت، زمانی که به عامل استرس‌زا عادت می‌کنیم و از عهده آن برمی‌آییم. بدن نمی‌تواند به طور نامحدود مقاومت کند در نتیجه منابع فیزیکی و احساسی ما به تدریج تخلیه می‌شوند.
  3. مرحله خستگی، زمانی که نهایتا بدن فرسوده شده است و نمی‌توانیم عملکرد معمولی داشته باشیم.

تنها رویدادها و اتفاقات ناگوار زندگی نیستند که منجر به ایجاد استرس می شوند، بلکه گاهی اوقات وقتی با چیزهای غیر منتظره روبرو می شویم، احساس نا امیدی نموده و استرس تمام وجودمان را فرا می گیرد. هر اندازه که تهدیدات محیط کوچک باشند، به همان اندازه استرس کمتری خواهیم داشت و برعکس.

دسته بندی استرس در مدیریت استرس

استرس به دو دسته مفید و مضر تقسیم بندی می شود: استرس مضر یکی از دسته‌های اصلی استرس است که خود به زیردسته‌های دیگری تقسیم می‌شود. گاهی اوقات یک موضوع استرس زا می‌تواند تا سال‌های سال همراه ما باشد تا حدی که تبدیل به یک اختلال شود. اگر شخصی در این حد دچار استرس باشد ممکن است حتی در مقابل درمان، نوعی احساس گناه داشته باشد.

همه ما بدون استثنا استرس مفید را در زندگی تجربه می‌کنیم و این احساس بر اثر عوامل درونی و بیرونی اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال: مراسم خاستگاری یک رویداد پر از استرس است که همه اعضای خانواده را درگیر می‌کند. در اکثر مواقع ما در پایداری کامل نیستیم تا بتوانیم در هنگام یک تصمیم همه جوانب را در نظر بگیریم و معمولا کاملا احساسی برخورد می‌کنیم که منجبر به نتیجه خوبی نمی‌شود. اما زمانی که هورمون استرس ترشح می‌شود در تلاش است بدن را به پایداری برساند تا جلوی خطر مرگ را بگیرد و در مواقعی هم کاملا موفق است و می‌تواندما را به پایداری کامل برساند.

در پایان باید بگوییم: زندگی ما با قضاوت‌هایمان ( درست و غلط ) حرکت می‌کند. بنابراین خیلی مهم است که یاد بگیریم چگونه قضاوت درستی از محیط و خودمان داشته باشیم. به عنوان مثال معمولا نگاه دیگران به خودمان را قضاوت کرده و تصورات مختلفی را در ذهن خود به وجود می‌آوریم و یا آینده‌ای که هنوز پیروزی یا شکست در آن مشخص نیست را مورد قضاوت قرار می‌دهیم. تا اینجا قضاوت کردن هیچ عیبی ندارد زیرا یک امر طبیعی محسوب می‌شود اما مشکل زمانی به وجود می‌آید که تحت تاثیر این تصویر ذهنی قرار گرفته و به استرس اجازه نفوذ می‌دهیم. حال اگر یاد بگیریم که در ذهنمان یک تصویر استوار و محکم از خود داشته باشیم قطعا مشکل قضاوت نادرست به مرور حل شده و استرس ناشی از آن را کنترل می‌کنیم و می‌توان گفت گل کاشته‌ایم.

تاریخ دقیق:

2020-10-17 22:52:44

لینک مرجع:

https://iranbusinesscoach.com/stress-management/

اشتراک گذاری

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *